من او را دیدم
که عطر ها را ؛ از حافظه
خاطره ها را ؛ از دست
و حرف ها را ؛ از گوش هایش
بیرون کشید
برد یک جایی چالشان کرد،
دست در جیب به خانه باز گشت،
و پس از مدت ها خوابید ...
#مژده_خردمندان
برچسب : نویسنده : 1nasimkoohsarph72 بازدید : 162 تاريخ : دوشنبه 27 دی 1395 ساعت: 5:01