امروز وقتی کلاس پاتو عملی تموم شد با محمد راه افتادیم سمت ایستگاه مترو قایم...چند متر مونده به ایستگاه دو تا خانم ۴۵-۵۰ ساله دیدیم که توی هوای سرد نشسته بودن رو یه نیمکت و با لذت داشتن چایی می نوشیدن...فلاسک چای شون هم روی نیمکت بود...اون قدر کیف کردم که تا چند دقیقه با محمد درباره مزایای چای نوشیدن در کنار یار ( و نیز یاران!) صحبت کردیم!
خیلی وقته توی سرما چای نخوردم...
خیلی دلم می خواد کنار یه هم صحبت ، یه هم دل بشینم...با آرامش یه چای مشتی بزنم به بدن!
یه جا هست که فاضل میگه:
چای می نوشم که با غفلت فراموشت کنم
چای می نوشم ولی از اشک فنجان پر شده است...
نسیم کوهسار...برچسب : نویسنده : 1nasimkoohsarph72 بازدید : 194